شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ مردي پارسا در بيابان مي گشت و بوته از خاک مي کند تا بسوزاند دست در بوته اي کرد تا خواست آن را از خاک بيرون بياورد کيسه اي زر از خاک بيرون افتاد. رو سوي آسمان کرد و گفت: *خدايا من چيزي مي خواهم که آن را بسوزانم تو چيزي مي دهي که مرا بسوزاند!* "الهي نامه عطار"
*نجوا*
جاي من اونجا خالي
نجواي گرامي کجا جاتون خاليه؟ تو بيابون و خار و خاشاک يا روي اين صندلي و تو فضاي آرامش عکس ؟ :إ
چقدر مشعوف ميشوم وقتي لايک دوستان قديمي رو زير فيدم مي بينم :) ممنونم از استاد معزي و دوستان بزرگوار
*نجوا*
که زحمت بردن آن کيسه زر رو از دوش آن بزرگ بردارم
چ عکسي....قشنگه...
بله خانم سحر بانو ممنونم . به نظرم اين عکس قشنگي و آرامش خاصي داره
اوهوم...
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله فروردين ماه
vertical_align_top